تاپ صدا

دانلود آهنگ جدید ، آلبوم های ایرانی ، فیلم و سریال ایرانی با لینک مستقیم در تاپ صدا ، فول آلبوم ، موزیک جدید

خانه دانلود آهنگ دانلود آلبوم دانلود موزیک ویدیو دانلود فیلم دانلود سریال تماس با ما
مشاهده سریع

آهنگ های برتر ماه ›

آهنگ های برتر ماه بازگشت ‹

در یک نگاه

آخرین آهنگ های روز های اخیر ›

آخرین آهنگ های روز های اخیر بازگشت ‹

تمامی محتوای این سایت مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران است

دانلود آهنگ عماد قویدل به نام همینقدر می دونم

- تعداد آراء 67 نفر
  • خواننده : عماد قویدل
  • نام اصلی قطعه : همینقدر می دونم
  • آهنگ ساز: ساسان فرهمند

پخش آنلاین

متن آهنگ همینقدر می دونم از عماد قویدل

قاسم قویدل ، ملاقاتی داری خانوم بچه رو نمیشه ببرین داخل
یعنی چی نمیشه آقا پدرش تا حالا این بچه رو ندیده از رشت تا اینجا پنج ساعت تو راه بودیم
دیشب یخ زدیم تو سرما جلوی زندان تو ماشین خوابیدیم ، آقا تورو خدا یکاری کن
همینقدر میدونم که پدرمو وسط شب بی خبر اعدام کردن ندادن جسدشم
من حتی سنم نمیرسیدش به هجده ماهو بعدها شنیدم دفنه تو بهشت زهرا
حالا هرچی ام بگم نمیاد بیرون از گل ولی راجع بهش فقط همینقدر میدونم که
اولین قدمارو برداشتم تو زندان با پدر میگفت پسرمو نشون زندان بان بدم
میگفت امروز اگرچه پشت دیوارم اما این مهم نیست که من چه مشکلی دارم و
کاش میشد اینو به همه مژده میدادم که ببنید من چه پسر خوشگلی دارم
پدر رفتی عده ای در حق تو ظلم کردن ولی بودن کسایی من رو بزرگ کردن
پدر دیگری اومد تا که کم واسه من نذاره گرچه میتونست بگه من رو لازمم نداره
و مادری لطیف مثل فرش مخمل همون مادر که کمه بگم هر چقدرم
تو امروز میبینی من رو گرچه مردم ولی دونه دونه طلاشو خرج من کرد
آره مادری لطیف مثل فرش مخمل همون مادر که کمه بگم هر چقدرم
تو امروز میبینی من رو گرچه مردم ولی دونه دونه طلاشو خرج من کرد
هنوزم با گذشته هام من تو گیر و دارم به جز خدای بالا سرم من کی رو دارم
کیو دارم باهاش بشینم من دو کلام بگم کیو دارم بهش بگم اینو تو برام بخر
کیو دارم ببینه ندارم حال خوشی من کیو دارم ببینه پرم از ناله و شیون
کیو دارم بگم اینو عشقه با من میمونه کیو دارم بگه اشتباهم چی بوده
بچه بودیم میگفتن دور سرت بچرخم حالا هیشکی نیست بپرسه خرت به چند من
اونا که آویزون بودن هر دم به ساعت حتی نبودن درد ما رو مرهم بذارن
الان حال و روزم اینه که تا نیمه شب قدم میزنم تو کوچه های تاریک شهر
سرده دستامو ها میکنم مینویسم تا خودمو خالی کنم
به اسم قانون یه زندگی رو پاشیده کردن اینا خیلی گوش خراشن آزیر دردن
وقتی حتی حق یه طفل فقیرو خوردن رها کردن مارو تنها فقیر و پر درد
یه عده خودشونو جای خدا میزارن بعد میگن چرا جوونا از خدا بیزارن
وقتی جنگه بزار واسه منم بد بشه آخرش اینه یه گلوله از تو تنم رد بشه
میدونم بیراهست و پای رفتنم سسته همین حالاشم اشک تمام دفترم شسته
تو کشوری که به خوندنم بها نمیدن این کلمه ها به دستشون بهانه میدن
ولی این حرفا رو باید بگم تا خالی بشم خب آره تو هم با عقده هایی که داری بجنگ
حالا که قصه حرفو به اینجا کشونده میگه که زندگی فقط یه روشو نشون نمیده
گاهی تو خونه داری موزه ی فرش دستی گاهی زندگیتو باختی ورشکستی
گاهی فاصله ی ما تو خونه روبرویی کمه بحث پول باشه از هم دوره دوریم
یکی خوراک میارن واسش با سینی مرغ یکی صورتو نگه میداره با سیلی سرخ
یکی درآمدش نمیده کفاف خرج یکی نوه هاشو میبره به طواف حج
اما اون که داره دستگاه سکه ضرب کن یه روز میشنوی که سکته زد مرد و
اونکه با پول داره نوکر سینه چاک یه روز همرو میذاره و میره زیر خاک
ببین نمیخوام فاز درد و غم بگیرم من حاضرم برای رشد مردمم بمیرم
من حرفام کهنه ست بذار روشن بشینن رو ریتم تا آینده مو روشن ببینم
نه نفسم از جای گرم بلند میشه نه بچه خوشگلم نه هنرپیشه
من یه جوونم با یه دنیا حسرت پرم با حرفام نمیخوام تورو خستت کنم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *