متن آهنگ رسوایی از بهزاد پکس

جنگ جنگ سلاحم با من طرفه
جنگ جنگ بپریم تا پَر نزده
جنگ جنگ نگاها از دور چه بده
تفنگ سنگ نسلی که واقعا عقبه
وای حاجی کلاغامون کوشن
فقط درد مارو میفهمن همونا که توشن
بوی باروت نداریم اینجا گل رو مُده ببین
حاجی روم سیاس به مولا عجب ولواییه تو شهر
سره همگی میذاریم از اون کلاهای گشاد
اینجا نمیفهمن دردتو قربون اون چشات
اینجا خاکریز نداریم ولی دور میریزیم همو
واسه یه مسیر ساده خیلی خوب میپیچیم همو
اینجا فدایی زیاده اما نه فدای وطن
هرکی یه طریقی شاده بمب ماورایی زدن
هرکی یه جوری تو جنگِ، با دشمن خودیشه
حرف از ایستادگی نزن دارن میزنن به ریشه
اینجا تو قصه ها دیگه تهش عروسی نداره
بگو از اون سربازی که شب عروسیش عزائه
میگن میجنگن بهشون پول بیشتر بدن
حاجی قربون خنده هات بگو این لحظه چند
اینجا سپاه هوسه نیستش از عشق خبری
وقتی خنجرو میخوری فقط از پشتِ سری
تنِ تو میره واسه وطن یکی همش تو گوشیه
مینا ترکیده حاجی اما تنش فروشیه

منمو حس و حال شبی که باز بی قرارم
حاجی جوونامون دیگه حس سادگی ندارن
اینجا میزنن تو سرت هدف بد خلاصه میشه
اونایی میرن جلو که ماشین خارجی سوارن
نسل این جوونا دیگه بوی ترکش نمیده
نسلی که به خیلی چیزامون دیگه ارزش نمیده
همه دنبال یه راهن حاجی فهمیده کجا بود
پِی وضعیت بهتر میخواد تَرکت بشینه
حاجی زمینمون آسمونو تحریم میکنه
چپِ دشمنون پُره داره تهدید میکنه
یکی زندگیشو میده واسه ناموسو وطنش
یکی تو خاکمون شرفشو تقدیم میکنه
جنگ جنگ فکرمون درگیر چی شده
تفنگ سنگ دلی که از سادگی پُره
جنگ جنگ آسمون یه طرفش کجه
تفنگ سنگ نسلی که از ریشه میبره