متن آهنگ اسیر از علی اوج

من فقط دارم میکشم

دارم میکشم زجر و درد و سیگار و حبس

افکار سنگین و حرفای مردم

دیروز و امروز و هنر و فقر

روزای سخت،خیلی بد

بدتر از قبل انگیزه کم

نمیئونم چرا اسیرشم

اسیرِ قلبای زخمی

اسیرِ مغزای ردی

اسیر جاده ی نامعلوم

اسیرِ زندگی با مردم

من دیگه خسته ام از همه

خسته از {نامفهوم} که توی مغزمه

خسته از دشمن و دوست ام آ

خسته از زندگی با گوسفندا

من منم ولی تو خودت نیستی

پُر بودی ولی زود خالیت کردن

من پُرم و خالی نمیشم

با این لاشخورا قاطی نمیشم

درگیرِ چیزای مادی نمیشم

هر روز کلاه بازی نمیدم

من دیوونه ــَم و عادی نمیشم

بهم نگو عادی باش راضی نمیشم

من یه روانیم توی همین حوالیم

طعمهَ رو میبینم و {نامفهوم} دوا میدم

دوایی که ساختنش با دردام بود

رپی که ساختنش با حرفام بود

من همینم وحشی ام درگیرم ترسیدم أ زندگی

با مردُم مریضم

ولی تو مثِ من نباش

خر نباش دنبال چیزی نباش

تکرار شبایِ تاریک و روزایِ خالی واسه ی من

تکرار لحظه هامو وعقده و درد واسه ی رپ

ما واسه چی زنده ایم حتما واسه اینکه همو جر بدیم

به جا اینکه به هم دل بدیم

از آزادی و صلح شعر بگیم

از روزایی که هنو نیومده

دیگه رفیق قبلِ من بَر اومده

صبرِ من سر اومده

انجام دادم اونی که براومده ازم

چرا همه حیوونن

چرا توو خودشون زندونن

چرا از هم دیگه پنهونن

چرا میخوان قلبِ همو بشکونن

آره مرد جامعه مریضه

عجیبه،وحشیه،همینه تقصیرِ منه یا تو

توئه یا من،یا اونی که میگه پشتِ ما هست

هر روز أ دویروز تنها تر

قلبا شکسته مغزا رَد

دستا سرد و افکار تلخ

نمیره هیچوقت از یادم

اونا که میگفتن هیچی نمیشی

تو توو شعرات هیچی نمیگی

تو یه دونه پوچ گرایی که دوس نداری با هیش کی دوست نباشی

همیشه مسیر هموار بود و به حرفِ هیش کی گوش ندادیم

کلی تخریب و تحقیر

احساس وحشی و حرفا سنگین